اللهم عجل لولیک ((الغریب)) الفرج...

کپی برداری از مطالب این سایت، پاشیدن رنگ خدا است به زندگی دیگران

اللهم عجل لولیک ((الغریب)) الفرج...

کپی برداری از مطالب این سایت، پاشیدن رنگ خدا است به زندگی دیگران

هدف از فعالیت این سایت مباحث دینی و اجتماعی جامعه می باشد

ورود امام زمان (عج) ممنوع

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ

یک هفته می شد که کارت های عروسی روی میز بودند. هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند. فهرست مهمان ها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود. برای او که عروس این مجلس بود ، مهم بود که چه کسانی حتماً در عروسی اش باشند. از این که دایی جان سفر بود و به مجلس نمی رسید غصه می خورد، کاش می آمد.

دو نوع کارت چاپ کرده بود کارتهای مخصوص برای آدمهای مهم بودند مثل فلان دوست ، فلان رئیس... برای اینها خودش و همسرش کارتها را می بردند. سفارش هم می کردند که <حتماً بیایید.اگر نیایید دلخور می شوم>

دلش می خواست عروسیش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذراند. مفصل هم تدارک دیده بودند.

بهترین خواننده و بهترین ارکست هم محیا شده بود. بدون اینها که مجلس عروسی معنا نداشت!

برایش بهترین تالار شهر را گرفته بودند. از چند تا از دوستانش که حسابی مجلس گرم کن بودند و خوب می رقصیدن هم دعوت کرده بود. شوخی که نبود شب عروسی بود یک شب که هزار شب نمی شد؟ همان شبی که همه به هم محرم می شدند. همان شبی که وقتی عروس بله می گوید به همه مردان شهر محرم می شود. این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر می گیرند فهمیده بود...

عروس اما یادش رفته بود برایشان کارت دعوت بفرستد، اما ایشان آمده بود.

 به تالار که رسیدند سر در تالار نوشته بودند:

<ورود امام زمان (عج) اکیداً ممنوع!>

دورتر ایستادند و گفتند: دخترم عروسیت مبارک! ولی ای کاش کاری می کردی تا من هم می توانستم بیایم. مگر می شود شب عروسی دختر، پدر نیاید.

و بعد گوشه ای نشستند و دست به دعا برداشتند.

*امام زمان(عج) پدر معنوی همه ما هستند   

ماهنامه فرهنگی اجتماعی آشنا شماره192

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.